به گزارش سلام اردبیل، محوطه سالن ۶ هزار نفری رضازاده از صبح امروز با استقرار نمایشگاههای متعدد از جلوههای ایثار و شهادت و یادگارهای ماندگار رزمندگان اسلام در دفاع مقدس، در مقابل چشم رهگذران و رانندگان، خبر از برگزاری رویدادی بس خطیر میداد و نیروهای نظامی و انتظامی با هدایت خودروها و عابران و استقبال از میهمانان کنگره ملی شهدا زمینه را برای این اتفاق مبارک و کمنظیر آماده میکردند.
سالن ۶ هزار نفری رضازاده قطعا بیش از گنجایش خود شاهد حضور مردم، مسئولان، خانوادههای شاهد و ایثارگر بود و حتی راهروها و پلههای فواصل بخشهای مختلف سالن با حضور مردم تکمیل شده بود و خبرنگاران در جایگاه خود استقرار یافته بودند و تعدادی از خبرنگاران و علاقهمندان به حوزههای ایثار و شهادت از استانهای همجوار نظیر گیلان در این برنامه مجلل و باشکوه حضور یافته و شاهد برپایی بخشهای خاص آن بودند.
هفته گذشته دستاندرکاران و عوامل ستاد کنگره ملی سه هزار و ۴۰۰ شهید استان اردبیل در آستانه برگزاری این رویداد، به محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی مشرف شده بودند و امروز بعد از تلاوت آیات الهی، آغازین بخش برنامههای کنگره، پخش سخنان و پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با عوامل اجرایی این کنگره بود.
جایگاههای مخصوص مسئولان، خبرنگاران، میهمانان، بازیگران و عوامل اجرایی، نورپردازی ویژه، آوایزان شدن تصاویر شهدای شاخص استان در قالب پلاکهای جبهه از سقف سالن، ضرباهنگ قوی موسیقی برنامه ، سن جالب و بزرگی که در وسط سالن تعبیه شده و از همه جا به خوبی قابل دید بود، نشانگر زحمتها و تدابیر زیادی است که برگزارکنندگان و نیروهای پشت صحنه برای تدارک این مجموعه بزرگ به جان خریده بودند.
قبل از ورود به برنامه با خود فکر میکردم مجری این آئین شکوهمند چه کسی خواهد بود؟
ناگهان در لابلای نورافشانیها و ملودیهای به هم آمیخته حماسی، سیدجواد هاشمی چهره شناخته شده سینمای دفاع مقدس را مشاهده کردم و واقعا اوج و فرود صدای او در حین اجراهایش متناسب با حال و هوای شعرهایی که میخواند، جلوه دیگری به برنامه بخشیده بود.
اردبیل عاشورایی و حسینی نمیتواند، برنامهای با این عظمت را بدون ابراز عشق به حسین (ع) برگزار کند لاجرم، در بخشهای نخست برنامه، صحنه و سن با نمایشهای عارفانه و عاشقانه حاکی از خلقت آدم، سجده نکردن شیطان به آستان پروردگار و انحراف و هبوط بشر به زمین آراسته شد.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود / آدم آورد در این دیر خراب آبادم
حرکت ویلچرهای جانبازان در حاشیه سن و سالن، توام با پخش نواهای حماسی، غیرت و همت ایثارگران در پشتیبانی از ولایت فقیه را تداعی میکرد و در ادامه، از سردار دلها حاج قاسم سلیمانی شهید نیز یاد شد و نوای محزون نی، هوای سالن را معطر ساخت.
اذن گرفتن شهید بالازاده از آیتالله خامنهای برای رفتن به جبهه
بعد از سخنرانی سردار محمدی اصل ، فرمانده سپاه حضرت عباس (ع) استان اردبیل، مجری برنامه حکایت شنیدنی دیدار مرحمت بالازاده با آیتالله خامنهای ریاست جمهوری وقت و اجازه گرفتن از محضر ایشان برای رفتن به جبهههای حق را بازگو کرد.
این ماجرا به زبان ترکی سروده شده است و این شعر در محافل و اجتماعات بسیج از زبان مداحان و سخنرانان شنیده میشود؛
وئردی مولانین آدی دنیا بویی عزت بیزه
بیر قارا کوینک یئتیشدی عشقدن خلعت بیزه
اِتمهروک سودا حسینین عشقینی دنیا ایلن
چون یقین واردی قیامتده وئرر قیمت بیزه
واری دی “انگوت”ده بالازاده آدلی نوجوان
عرض ادیبدی رهبره “قاسم” اولوب حجت بیزه
حضرت قاسم جوانلیقدا اولوب سردار عشق
امر اِدون سیزده یارانسین جنگ ایچون فرصت بیزه
سن ایمه خاطیر منی محروم ادیلّر جبههدن
بی خبرلر بیلمیولّر حق وئریب غیرت بیزه
حضرت قاسم کیمی مولایه جان بذل ایلهرم
افتخار ایلر جهاندا دولت و ملت بیزه
یا گَئرک احوال قاسمدن داها سوز گلمه سین
یا گواهیِ جهاد اولسون بوگون قسمت بیزه
آلدی اذن جنگی گِئتدی مرحمت عشقین یولون
وِئردی بیر استاد مثلی درس حریت بیزه
پرچمی چیگنینده فتح اتدی شرافت قله سین
قالدی بالازاده لردن سنگر “همت” بیزه
مرحمت لَر بیر بَه بیر عباسدن درس اورگشیب
تا اولوبدور هر شهید عنوانی بیر عزت بیزه
سینه میزده معدن الماس دیر عشق حسین
حشر بازاریندا بسدیر بو آغیر ثروت بیزه
ای “پاشاپور” گر اوزولسه دنیادان اَل غم یئمه
جنت الاعلا بیزیمدیر باخسا او حضرت بیزه
جلوههای شبیهخوانی و تعزیه
شبیهخوانان و هنرمندان تئاتر استان اردبیل هرچه ذوق و خلاقیت داشتند برای اجرای بخشهای نمایشی از جمله جریان اذن و اجازه گرفتن شهید بالازاده و سایر صحنههای جانفشانی ایثارگران صرف کردند.
نوای آسمانی برخی بازیگران که سرودههایی را لابلای قطعات نمایشی میخواندند، در فضای کم نور سالن که بخاطر تمرکز بر صحنه کاهش داده بودند، اشک از دیدگان حضار جاری میکرد.
سرو چمنیم قاسم / دُر حسنیم قاسم / گل مثلی اولان پرپر / گل پیرهنیم قاسم…
ادامه این شعر در وصف شهادت مرحمت بالازاده بر زبان یکی از بازیگرانی که مهارت مداحی نیز داشت جاری شد و آهنگ آلات و ادوات دستهگردانی، صحنههایی از خیابانهای پرشور اردبیل در دهه نخست محرم را خلق کرد و حاضران در سالن سینهزنی کردند.
مجری برنامه بار دیگر به صحنه آمد و فریاد یاحسین سرداد و بیش از ۶ هزار نفر حاضر در سالن، مثل کوه بر این فریاد، انعکاس نشان دادند و با بالا آوردن دست راست به نشانه بیعت با حسین (ع) فریاد زدند یا حسین یا حسین …
آری این همه لشگر که آمده بود، به عشق رهبر آمده بود.
وقتی نور سالن برای تمرکز حواس به صحنههای نمایشی کم میشد، احساس حضور مردم درک نمیشد اما به محض روشن شدن چراغها، لشگر پشتیبان ولایت فقیه همچون صخرههای سترگ در جای جای سالن، خودنمایی میکرد و این جمع عاشق شهدا و دلداده سه هزار و ۴۰۰ شهید فریاد میزدند یا حسین؛ سقف سالن از جا بلند میشد.
تشییع نمادین شهید گمنام
اشک مادران در سالن کم نور، شیدایی آنها در فقدان دلبندهای به جبهه رفته و گاه برنگشته را آشکار میساخت؛ بازیگر قطعه نمایشی دفاع مقدس از مادران شهید حاضر در سالن خواست به حرمت شهدا قیام کنند و بلند بگویند؛ حسین …
او سپس از مادران خواست بنشینند و از پدران تقاضا کرد به یاد فرزندان شهیدشان بلند شوند و حسین را صدا بزنند.
سپس تابوت نمادین یک شهید گمنام در سالن تشییع شد و پدر و مادر سالخوردهای بر سر این فرزند شهید حضور یافتند و با ناله و زاری از آن استقبال کردند.
مادر، خطاب به شهید گمنام میگفت: من نیز مادر تو هستم ای جوان رعنا و رشید!
فرقی ندارد ما همه مادران و پدران شما و سایر شهدای گمنام و بینام هستیم و شما فرزندان دلبند ما و همه ایرانیها هستید.
چشمانمان همچنان راه رفته شما را آب میزنند تا مگر روزی برگردید و مرحم بر دلهای داغدار ما بگذارید.
اکنون دیگر نوبت سخنرانی سردار سلامی فرمانده سپاه پاسداران رسیده بود و همه یکصدا بلند می گفتند یا حسین، یا حسین، یا حسین …
رونمایی از آثار مکتوب تولید شده طی یک سال گذشته در خصوص کنگره ملی سه هزار و ۴۰۰ شهید استان اردبیل نیز حسن ختام این آئین و اجتماع مردمی کمنظیر بود.
به راستی استان اردبیل هرگز آئینی با این عظمت و احتشام در خصوص شهدا به خود ندیده بود و امروز سبلان سر به آسمان میساید که در دامان سرسبزش، یاد و نام فرزندان و دلیرمردان عاشورایی، تا همیشه تاریخ ماندگار است و به خوبی و نیکی گرامی داشته میشود.